جدول جو
جدول جو

معنی ول شو - جستجوی لغت در جدول جو

ول شو
لات بی سر و پا، بی فرهنگ، بی بندوبار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ / زِ شِ کَ)
ول گوی. ول گوینده. در تداول، کسی که سخن بی معنی و بیهوده گوید. رجوع به ’ول’ و ’ول گفتن’ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ول بشو
تصویر ول بشو
بل بشو
فرهنگ لغت هوشیار
هنجمک از گیاهان درختچه ایست از تیره برغستها که در مناطق کوهستانی آسیای مرکزی و شرقی می ورید و دارای گلهای قرمز می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
شب زفاف
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب کج
فرهنگ گویش مازندرانی
نحویده
فرهنگ گویش مازندرانی